English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (8128 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
insulate U مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulates U مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulating U مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
superconductor U خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductors U خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductive U خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی
low gap semiconductor U نیمه هادی با فاصله انرژی کوچک
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
conductor rail U ریل هادی شمش هادی
shield U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
photoconductive U هادی حساس نسبت به نور هادی نور
mace U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
maces U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
electric conductor U هادی
directorial U هادی
lead U هادی
ductile U هادی
leading line U خط هادی
cable U هادی
director U هادی
leads U هادی
guided U هادی
directors U هادی
cabled U هادی
conductor U هادی
guide U هادی
guides U هادی
steerer U هادی
conductors U هادی
director sight U دوربین هادی
directress U هادی خط راهنما
conductors U هادی رسانا
electric conductor U هادی الکتریسیته
light guide U هادی نور
directrix U هادی خط راهنما
conductors U سیم هادی
light pipe U هادی نور
leads U سبقت هادی
light quide U هادی نور
leads U کابل هادی
directing staff U ستاد هادی
electric conductor U هادی برق
water mains U لوله هادی اب
water main U لوله هادی اب
twin conductor U هادی دوبل
lead U سبقت هادی
duct U لوله هادی
valve guide U هادی سوپاپ
noninductive U غیر هادی
lead U کابل هادی
lead U غلاف هادی
semi conductor U نیمه هادی
circuit line U هادی جریان
vascular tissue U بافت هادی
conductor resistance U مقاومت هادی
ideal conductor U هادی ایده ال
lizards U بند هادی
lizard U بند هادی
internal conductor U سیم هادی
conductor current U جریان هادی
dredging ladder U هادی سطل
semicinductor U نیمه هادی
bus bar U ریل هادی
conductor U هادی رسانا
wireway U سیم هادی
conductor rail U شینه هادی
conductor U سیم هادی
conductive silver U نقره هادی
solid state U نیمه هادی
guide bank U دیوار هادی سد
leads U غلاف هادی
guide flag U پرچم هادی
superconductors U فوق هادی
single conductor U هادی تک رشتهای
conducting staff U ستاد هادی
single core U هادی تک رشتهای
guide vane U تیغه هادی
superconductor U فوق هادی
superconducter U مافوق هادی
heat conductor U هادی حرارت
insulated conductor U هادی عایق شده
nonconductor U جسم غیر هادی
nozzle guide vane U تیغههای هادی یا راهنما
current carring wire U سیم هادی جریان
port U شیار هادی دهانه
semiconductor device U دستگاه نیمه هادی
n type semiconductor U نیمه هادی نوع N
polestar U هادی مورد توجه
wires U هادی فلزی نازک
wire U هادی فلزی نازک
p type semiconductor U نیمه هادی نوع "پی "
gallium arsenide U قطعه نیمه هادی
lead in U مدار هادی اشتعال
semiconductor storage U حافظه نیمه هادی
semiconductor memory U حافظه نیمه هادی
superconducting computers U کامپیوترهای مافوق هادی
ohmage U مقاومت هادی برق
solid state cartridge U کارتریج نیمه هادی
wave guide U هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
guides post U نفر هادی مستقر شوید
conductor U وسیله هادی اجرا کننده
photoconductor U هادی حساس نسبت به نور
conductors U وسیله هادی اجرا کننده
solid-state U مربوط به وسایل نیمه هادی
integrate semiconductor circuit U مدار نیمه هادی مجتمع
quadrattrix U راهنمای تربیع منحنی هادی
metallic oxide semiconductor U نیمه هادی اکسید فلزی
nonsparking U ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
variable camber U سطوح هادی گاز به داخل توربین
current U حرکت قط عات بار دار در یک هادی
currents U حرکت قط عات بار دار در یک هادی
electric U حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
double U تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
complementary metal oxide semiconductor U نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
diathermanous U هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
diathermic U هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
conductor U هادی جریان برق رشته سیم
doubled U تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
doubled up U تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
conductors U هادی جریان برق رشته سیم
wafers U تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
conductors U مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
bathyconductograph U وسیله اندازه گیری میزان هادی بودن اب
leader U هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
random U حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
randomly U حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
leaders U هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
wafer U تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
conductor U مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
coupler U وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
transistor U ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
transistors U ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
cladding U ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
jumbo chip U مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
jumper U سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
photoresist U فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
jumpers U سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
transistors U وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
diode U دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
transistor U وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
silicon U عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
lighted U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lightest U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
light U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
silicon U محل پایه تولید کنندگان قط عات نیمه هادی آمریکا در california
led U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
multilayer U تخته مدار چاپ شده که چندین لایه یا شیارهای هادی متصل دارد
marks U نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
fet U Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
mark U نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
dtl U Logic Transistor Diod منطق میکروالکترونیکی که براتصالات میان دیودهای نیمه هادی و ترانزیستور استواراست
field emission U پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
oxide U روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxides U روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
energy feedstock U مواد اولیه انرژی
cryogenic memory U استفاده از خصوصیات هدایت مواد
integrated circuit U مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
microchip U مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
mask U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
microchips U مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
masks U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
pnp transistor U emiher آن از نوع نیمه هادی P هستند و base آنها نوع n است
varistor U مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
solid-state U وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
braid shield U روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
p channel mos U تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
counter recoil cylinder U استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
metal oxide semiconductor U روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
mos U روش تولید و طراحی برای مدارهای مجتمع خاص با استفاده از هادیهای آهنی و اکسی روی نیمه هادی . و نیز مراجعه شود به MOSFET
boarded U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
die U قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
chip U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chips U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
transfers U دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transferring U دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer U دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
circuit U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuits U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
playback rate scale factor U و توسط برنامه دیگری هدایت میشود تا جلوه ویژهای ایجاد کند. 2-
phototransistor U نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
ebam U Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
guidance U هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
npn transistor U طرح ترانزیستور و قط بی با نیمه هادی نوع P برای پایه و نوع n برای collector و emither
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
fighter direction U هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
lead aircraft U هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
electroluminescent U صفحه نمایش مسط ح و سبک که از دو قطعه شیشه پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط لایه نازک گاز که در صورت سیگنال الکتریکی به آن اصابت کند روشن میشود
cards U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
printed circuit U ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
printed circuit board U ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
dam U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dammed U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
damming U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dams U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com